سه شنبه ۲۵ شهریور ۰۴ | ۱۴:۴۸ ۱ بازديد
با لحنی شوخطبعانه گفت: «تا حالا مغز فروختین؟» با نگاه معصوم و کودکانهاش پاسخ داد: «امروز نه.» «خب، من هم هیچ بند شلواری نفروختم. هیچ بند شلواری برای بند شلوارهای ارزان قیمت وجود ندارد . ها ها ها!» جوزی با لحنی کنایهآمیز گفت: «به نظر نمیرسد که خیلی نگرانت کرده باشد.» شانه ای بالا انداخت. «خب، فردا صبح با قطار ساعت ۵:۳۰ به سمت شرق حرکت میکنم، بنابراین اگر دیگر شما را ندیدم، امیدوارم مغزها جایی برای فروش پیدا کنند.» «ممنون.» او خوشحال از اینکه از دست مرد فرار کرده بود، ادامه داد: «او به من گفت که ساعت ۵:۳۰ آنجا را ترک کرده و احتمالاً همین اطلاعات را به بقیه هم میدهد، بنابراین نمیتواند ارتباطی با سعادت آباد انفجار داشته باشد.
آقای کافمن باهوش! اما نه آنقدر باهوش که بفهمد به پایان دوران حرفهای ننگین خود نزدیک شده سالن زیبایی , بهترین رنگ مو و انواع سامبره مو , سالن آرایش مو کراتینه مو , انواع مدل لایت مو و مدل هایلایت مو , آرایشگاه زنانه مو , بهترین سالن زیبایی در تهران , آمبره مو , مدل جدید عروس و بالیاژ مو , سالن زیبایی در سعادت آباد.» نقشههای جوزی که در آن بعدازظهر به کمال رسیده بودند، از آن به بعد، عمدتاً شامل تعقیب سایه به سایهی ایب کافمن میشد. ایب کافمن و کیف مشکیاش. چون در این موقع از سال هوا زود تاریک میشد و گرگ و میش کوتاه داشت کمکم محو میشد. بنابراین دختر با عجله به اتاقش رفت و لباس پیادهروی خاکستریاش را با لباس سعادت تیرهتری که نامحسوس بود و امکان حرکت آزاد را فراهم میکرد، عوض کرد.
سپس تپانچهی کوچک مرواریدنشان – هدیهی پدرش – را در کیف دستیاش گذاشت و تصمیم گرفت برای هر شرایط اضطراری آماده باشد. چراغ اتاقش را خاموش کرد و از پنجره به کوچهی پایینی نگاه کرد، جایی که سایهها حالا عمیقاً در حال جمع شدن بودند. او با خودش فکر کرد: «فکر میکنم کافمن از پلههای اضطراری پایین میرود و خودش را به کوچه میرساند؛ اما در هر صورت، اول باید به اتاقش بیاید و کیف مشکیاش را بردارد، و از آن لحظه به بعد دیگر هرگز نباید از او غافل شوم.» ناگهان او متوجه شد که شخصی به آرامی در کوچهای که در غیر این صورت متروک بود، بالا و پایین میرود.
از ترس اینکه کارآگاهان دیگری مراقب باشند بهترین در تهران و ممکن سالن زیبایی , بهترین رنگ مو و انواع سامبره مو , سالن آرایش مو کراتینه مو , انواع مدل لایت مو و مدل هایلایت مو , آرایشگاه زنانه مو , بهترین سالن زیبایی در تهران , آمبره مو , مدل جدید عروس و بالیاژ مو , سالن زیبایی در سعادت آباد نقشههایش را به هم بزنند، چشمانش را تیز کرد تا هویت این شخص را کشف کند. تنها یک نور میتوانست تاریکی را تسکین دهد و آن هم در انتهای کوچه بود، جایی که جوزی مدتی از آن دوری میکرد. اما سرانجام به نقطهای رسید که نور به صورتش خورد و جوزی فوراً تام لینت را شناخت.
و من باید به نحوی با آن پسر تماس بگیرم، قبل از اینکه او با توطئهگر اصلی ملاقات کند. کافمن کسی سالن زیبایی , بهترین رنگ مو و انواع سامبره مو , سالن آرایش مو کراتینه مو , انواع مدل لایت مو و مدل هایلایت مو , آرایشگاه زنانه مو , بهترین سالن زیبایی در تهران , آمبره مو , مدل جدید عروس و بالیاژ مو , سالن زیبایی در سعادت آباد که ترجیح میدهم او را به زمین بیاورم.» با این فکر، با عجله پایین رفت، جلوی درِ پذیرش از حال رفت و وارد یک کوچه باریک در جنوب هتل شد که به کوچه پشتی منتهی میشد.
یک بلوک تجاری بزرگ، که حالا تاریک و متروک در تهران بود، در آن سوی کوچه خودنمایی میکرد، جایی که در طول روز واگنهای حمل بار و آذوقه از آن سالن زیبایی , بهترین رنگ مو و انواع سامبره مو , سالن آرایش مو کراتینه مو , انواع مدل لایت مو و مدل هایلایت مو , آرایشگاه زنانه مو , بهترین سالن زیبایی در تهران , آمبره مو , مدل جدید عروس و بالیاژ مو , سالن زیبایی در سعادت آبادفاده میکردند.
وقتی دختر به گوشه کوچه رسید، خود را در سایهای بسیار عمیق یافت؛ بنابراین جرأت کرد سرش را آنقدر جلو بیاورد تا بتواند تام لینت را ببیند. در کمال تعجب، گروهی که تام منتظرش بود، به او پیوسته بودند، زیرا دو شبح تاریک را دید که در کوچه قدم میزدند. نمیتوانست کافمن باشد. در حالی که او مردد بود که آیا جلوتر برود یا موقعیتش را حفظ کند، آن دو تقریباً به خیابان فرشته گوشهی او رسیدند و آنجا – در تاریکترین نقطهای که میتوانستند پیدا کنند – توقف کردند. تام با لحنی قاطع و سرسخت که از هیجان شدید شده بود.
آقای کافمن باهوش! اما نه آنقدر باهوش که بفهمد به پایان دوران حرفهای ننگین خود نزدیک شده سالن زیبایی , بهترین رنگ مو و انواع سامبره مو , سالن آرایش مو کراتینه مو , انواع مدل لایت مو و مدل هایلایت مو , آرایشگاه زنانه مو , بهترین سالن زیبایی در تهران , آمبره مو , مدل جدید عروس و بالیاژ مو , سالن زیبایی در سعادت آباد.» نقشههای جوزی که در آن بعدازظهر به کمال رسیده بودند، از آن به بعد، عمدتاً شامل تعقیب سایه به سایهی ایب کافمن میشد. ایب کافمن و کیف مشکیاش. چون در این موقع از سال هوا زود تاریک میشد و گرگ و میش کوتاه داشت کمکم محو میشد. بنابراین دختر با عجله به اتاقش رفت و لباس پیادهروی خاکستریاش را با لباس سعادت تیرهتری که نامحسوس بود و امکان حرکت آزاد را فراهم میکرد، عوض کرد.
سپس تپانچهی کوچک مرواریدنشان – هدیهی پدرش – را در کیف دستیاش گذاشت و تصمیم گرفت برای هر شرایط اضطراری آماده باشد. چراغ اتاقش را خاموش کرد و از پنجره به کوچهی پایینی نگاه کرد، جایی که سایهها حالا عمیقاً در حال جمع شدن بودند. او با خودش فکر کرد: «فکر میکنم کافمن از پلههای اضطراری پایین میرود و خودش را به کوچه میرساند؛ اما در هر صورت، اول باید به اتاقش بیاید و کیف مشکیاش را بردارد، و از آن لحظه به بعد دیگر هرگز نباید از او غافل شوم.» ناگهان او متوجه شد که شخصی به آرامی در کوچهای که در غیر این صورت متروک بود، بالا و پایین میرود.
از ترس اینکه کارآگاهان دیگری مراقب باشند بهترین در تهران و ممکن سالن زیبایی , بهترین رنگ مو و انواع سامبره مو , سالن آرایش مو کراتینه مو , انواع مدل لایت مو و مدل هایلایت مو , آرایشگاه زنانه مو , بهترین سالن زیبایی در تهران , آمبره مو , مدل جدید عروس و بالیاژ مو , سالن زیبایی در سعادت آباد نقشههایش را به هم بزنند، چشمانش را تیز کرد تا هویت این شخص را کشف کند. تنها یک نور میتوانست تاریکی را تسکین دهد و آن هم در انتهای کوچه بود، جایی که جوزی مدتی از آن دوری میکرد. اما سرانجام به نقطهای رسید که نور به صورتش خورد و جوزی فوراً تام لینت را شناخت.
و من باید به نحوی با آن پسر تماس بگیرم، قبل از اینکه او با توطئهگر اصلی ملاقات کند. کافمن کسی سالن زیبایی , بهترین رنگ مو و انواع سامبره مو , سالن آرایش مو کراتینه مو , انواع مدل لایت مو و مدل هایلایت مو , آرایشگاه زنانه مو , بهترین سالن زیبایی در تهران , آمبره مو , مدل جدید عروس و بالیاژ مو , سالن زیبایی در سعادت آباد که ترجیح میدهم او را به زمین بیاورم.» با این فکر، با عجله پایین رفت، جلوی درِ پذیرش از حال رفت و وارد یک کوچه باریک در جنوب هتل شد که به کوچه پشتی منتهی میشد.
یک بلوک تجاری بزرگ، که حالا تاریک و متروک در تهران بود، در آن سوی کوچه خودنمایی میکرد، جایی که در طول روز واگنهای حمل بار و آذوقه از آن سالن زیبایی , بهترین رنگ مو و انواع سامبره مو , سالن آرایش مو کراتینه مو , انواع مدل لایت مو و مدل هایلایت مو , آرایشگاه زنانه مو , بهترین سالن زیبایی در تهران , آمبره مو , مدل جدید عروس و بالیاژ مو , سالن زیبایی در سعادت آبادفاده میکردند.
وقتی دختر به گوشه کوچه رسید، خود را در سایهای بسیار عمیق یافت؛ بنابراین جرأت کرد سرش را آنقدر جلو بیاورد تا بتواند تام لینت را ببیند. در کمال تعجب، گروهی که تام منتظرش بود، به او پیوسته بودند، زیرا دو شبح تاریک را دید که در کوچه قدم میزدند. نمیتوانست کافمن باشد. در حالی که او مردد بود که آیا جلوتر برود یا موقعیتش را حفظ کند، آن دو تقریباً به خیابان فرشته گوشهی او رسیدند و آنجا – در تاریکترین نقطهای که میتوانستند پیدا کنند – توقف کردند. تام با لحنی قاطع و سرسخت که از هیجان شدید شده بود.